حقایق بی خانمانی
تعریف: وضعیت افراد بدون مسکن بی خانمانی گسترده تر از آن چیزی است که بسیاری تصور می کنند.بیخانمانها به کسانی گفته میشود که مسکن دائمی (معمولی) ندارند و در نتیجه مجبور میشوند راهحلهای دیگری برای سکونت خود بیابند. برخی به طور موقت با دوستان یا اعضای خانواده زندگی می کنند، برخی در خانه های بداهه مانند چادر، جعبه های مقوایی، سازه های چوبی ساده یا در خیابان ها و برخی در پناهگاه ها و سایر اقامتگاه های موقتی که توسط سازمان های دولتی یا غیردولتی ارائه می شود، زندگی می کنند. امروزه حدود ۶۵۰۰۰۰ بی خانمان در ایالات متحده وجود دارد و بیشتر آنها در شهرها زندگی می کنند. یک بی خانمان معمولی یک مرد مجرد میانسال با سطح تحصیلات پایین و عضو یک گروه اقلیت است، اما زنان و کودکان بسیاری نیز امروزه بی خانمان هستند. جوامع محلی و سازمان های ملی در تلاش هستند تا با برنامه های مختلف به جمعیت بی خانمان کمک کنند، اما بی خانمانی همچنان در مناطق مختلف جهان رو به افزایش است.
آمار: ۱۰۰ میلیون بی خانمان در سراسر جهان
مسائل: اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، بهداشتی
بی خانمان معمولی: مرد مجرد و میانسال که عضوی از یک گروه اقلیت است.
فیلمها: جایی مثل خانه نیست، زندگی بو میدهد، با افتخارات
کتابها: پلیس و سرود اثر هنری، آیرونوید اثر کندی، استون کلد اثر سویندلز
سلامت: بسیاری از افراد بی خانمان از بیماری های روانی درمان نشده رنج می برند.
افراد بی خانمان در تعدادی مکان سرپناه پیدا می کنند.
نداشتن خانه مشکلاتی را به همراه دارد که اکثر مردم حتی به آن فکر نمی کنند.
افراد بی خانمان اغلب به عنوان خشن تلقی می شوند، اما در واقع قربانی حملات هستند.
بی خانمانی اکنون در بسیاری از کشورهای جهان جرم تلقی می شود.
راه حل های بالقوه زیادی برای بی خانمانی وجود دارد.
مردم از مجموعه ای از اصطلاحات منفی برای توصیف بی خانمان ها استفاده می کنند.
تهیه خانه برای مردم در واقع می تواند هزینه کمتری نسبت به بی خانمان گذاشتن آنها داشته باشد.
درصد بالایی از افراد بی خانمان حداقل مقداری تحصیلات دارند.
بی خانمانی در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است.
تعریف بی خانمانی گسترده تر از آن چیزی است که بسیاری تصور می کنند.
یکی از مهم ترین سوالاتی که حقایق بی خانمانی با آن سروکار دارند این است که بی خانمان بودن در واقع به چه معناست. به گفته وزارت مسکن و شهرسازی، چهار دسته اصلی بی خانمانی وجود دارد: افرادی که در مکانی زندگی می کنند که برای سکونت انسان نیست، در پناهگاه های اضطراری، در مسکن های انتقالی، یا کسانی که در حال خروج از موسسه ای هستند که به طور موقت در آن اقامت داشته اند. ; افرادی که اقامت اولیه شبانه خود (شامل متل ها، هتل ها یا سایر اقامتگاه های احتمالی) را ظرف ۱۴ روز از دست می دهند و فاقد منابع یا شبکه های پشتیبانی لازم برای ماندن در مسکن هستند. خانوادههای دارای فرزند یا جوانان بدون همراه که بهطور ناپایدار در خانههایشان نگهداری میشوند و احتمالاً ادامه خواهند یافت. و افرادی که در حال فرار (یا تلاش برای فرار) از خشونت خانگی هستند و محل سکونت دیگری ندارند و فاقد منابع یا شبکه های حمایتی برای به دست آوردن مسکن دائمی دیگر هستند.
برخی از گروهها بیشتر از گروههای دیگر بیخانمان میشوند.
حقایق بی خانمانی نشان می دهد که یک بی خانمان سرپناه معمولی یک مرد مجرد بین ۳۱ تا ۵۰ سال است و عضو یک گروه اقلیت (اغلب آفریقایی-آمریکایی، بومی آمریکایی یا اسپانیایی تبار) است. علاوه بر این ویژگی ها، از هر ۳ بی خانمان بیش از ۱ نفر دارای معلولیت است.
اما بسیاری از افراد خارج از این گروه ها نیز از بی خانمانی رنج می برند. به عنوان مثال، ۲۵ درصد افراد بی خانمان را زنان مجرد، ۲۳ درصد خانواده های دارای فرزند و ۳۸ درصد را قفقازی تشکیل می دهند.
فقدان مسکن مقرون به صرفه دلیل اصلی بی خانمانی است.
حقایق بی خانمانی نیز شایع ترین علت این وضعیت ناگوار را نشان می دهد – طبق کنفرانس شهرداران ایالات متحده، شایع ترین دلیل بی خانمانی در بین افراد و خانواده ها فقدان مسکن ارزان قیمت و به دنبال آن فقر و بیکاری است. شهرداران همچنین راهحلهایی را برای این دلایل رایج پیشنهاد میکنند: مسکن بیشتر برای افراد دارای معلولیت، فرصتهای شغلی بیشتر، و واحدهای مسکونی بیشتر.
اما متأسفانه و علیرغم تمام تلاشهایی که در بالا توضیح داده شد . اکنون مکانهای کمتری برای اجاره افراد فقیر نسبت به گذشته وجود دارد. ایالات متحده به حداقل ۷ میلیون آپارتمان ارزان قیمت اضافی برای خانواده ها و افراد با درآمد پایین نیاز دارد تا آنها نیازی به صرف بیش از نیمی از درآمد ماهانه خود برای اجاره نداشته باشند.
خشونت خانگی عامل اصلی بی خانمانی در میان زنان است.
زنانی که به طور موقت یا مزمن بی خانمان هستند، اغلب به دلیل خشونت خانگی در این وضعیت چالش برانگیز قرار می گیرند. بر اساس گزارش مرکز ملی حقوقی بی خانمانی و فقر (NLCHP)، بیش از ۹۰ درصد از زنان بی خانمان قربانی آزار وحشیانه فیزیکی یا جنسی بوده اند (یا هستند).
زنان و زنان دارای خانواده، سریعترین گروه در حال رشد جمعیت بیخانمان در ایالات متحده را تشکیل میدهند و اکثریت بیخانمانها در مناطق روستایی در سراسر کشور را تشکیل میدهند. علاوه بر خشونت خانگی، عوامل رایج دیگری که باعث بی خانمانی در میان زنان می شود عبارتند از: نقش آنها به عنوان مراقب اولیه کودکان، طلاق و افول دولت رفاه.
دلایل بی خانمانی در میان جوانان متعدد و بسیار متنوع است.
حقایق بی خانمانی نشان می دهد که بخش قابل توجهی از جمعیت جوانان امروزه بی خانمان هستند و دلایل آن بسیار است. شایع ترین دلایل بی خانمانی در میان جوانان عبارتند از: بیرون راندن از خانه توسط والدین، در دسترس نبودن فرصت های شغلی، کمبود مراقبت های بهداشتی، ناتوانی، سوء مصرف مواد، طرد اجتماعی، خشونت خانگی، اخراج اجباری و از هم گسیختگی روابط. بحران اقتصادی جهانی فقط مسائل بی خانمانی جوانان را عمیق تر کرد و دولت ها در سراسر جهان مجبور هستند از جوانانی مراقبت کنند که قادر به تامین زندگی خود نیستند.
حدود ۲۵ درصد از کل افراد بی خانمان کودک هستند.
حقایق بی خانمانی حقیقت تکان دهنده ای را نشان می دهد که از هر ۴ بی خانمان ۱ نفر کودک زیر ۱۸ سال است. این بدان معناست که حدود ۱۵۰۰۰۰ بی خانمان در ایالات متحده کودک هستند و هزاران نفر از آنها بدون همراه هستند. اگر تعریف کودکان بیخانمان گستردهتر شود، به گونهای که نه تنها کسانی که در سرپناهها یا مسکنهای انتقالی زندگی میکنند، بلکه شامل همه کسانی میشود که به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به اشتراک مسکن با دیگران هستند، کسانی که در ماشینها، پارکها، وسایل نقلیه عمومی زندگی میکنند. در سال ۲۰۱۴، ایالات متحده آمریکا بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ کودک بی خانمان داشت.
بسیاری از افراد بی خانمان از بیماری های روانی درمان نشده رنج می برند.
آمارها نشان می دهد که حدود ۶ درصد از جمعیت عمومی از یک بیماری روانی شدید رنج می برند، اما این نسبت زمانی که در مورد جمعیت بی خانمان صحبت می شود بسیار بیشتر است. بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از کل افراد بی خانمان از یک بیماری روانی شدید رنج می برند. علاوه بر این، ۳۵٪ از کل افراد بی خانمان مشکل سوء مصرف مواد داشته یا داشته اند، که ۸۰٪ از آنها مشکلات مادام العمر الکل یا مواد مخدر را تجربه کرده اند. حدود ۵۰ درصد از افراد بی خانمان نیز خود درمانی می کنند که اغلب باعث بدتر شدن سلامت روحی و جسمی آنها می شود.
بی خانمانی در اکثر کشورهای جهان در حال افزایش است.
تخمین زده می شود که بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان بی خانمان باشند، اما از آنجایی که هر کشور رویکرد خاص خود را برای ثبت آمار بی خانمان ها دارد و از آنجایی که اندازه گیری میزان کامل بی خانمان ها دشوار است، این اعداد کاملاً قابل اعتماد نیستند. و کدام کشور خانه اکثر افراد بی خانمان است؟ ایالات متحده حدود ۶۵۰۰۰۰ بی خانمان، استرالیا حدود ۱۰۰۰۰۰ و ژاپن بین ۱۰۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ بی خانمان دارد. بریتانیا حدود ۱۰۰۰۰۰ خانوار در اسکان موقت و بیش از ۱۰۰۰۰ خواب خشن دارد و اتحادیه اروپا به طور کلی حدود ۳۰۰۰۰۰۰ بی خانمان دارد. آمار در کشورهای در حال توسعه – اگر حتی وجود داشته باشد – بسیار غیر قابل اعتماد است، اما واضح است که میلیون ها بزرگسال و کودک بی خانمان در کشورهایی مانند نیجریه، آفریقای جنوبی، چین ، هند و بسیاری دیگر وجود دارند.
افراد بی خانمان در تعدادی مکان سرپناه پیدا می کنند.
حقایق بی خانمانی همچنین مکان های مختلفی را نشان می دهد که افراد بی خانمان ممکن است علاوه بر پناهگاه های بی خانمان به آنجا پناه ببرند. ساده ترین پناهگاه ها در خارج از منزل ساخته می شوند.خوابیدن روی زمین، کیسه خواب، در چادر، در جعبه های مقوایی، در زباله دان ها یا روی نیمکت ها در پارک ها. برخی از افراد بی خانمان به دیگران ملحق می شوند و با هم شهرهای چادری ایجاد می کنند – کمپینگ هایی با چادرهای متعدد یا شهرک های کانکس که مکان های مسکونی موقتی هستند که معمولاً از چوب ارزان ساخته شده و در نزدیکی حیاط راه آهن ایجاد می شوند.
نداشتن خانه مشکلاتی را به همراه دارد که اکثر مردم حتی به آن فکر نمی کنند.
علاوه بر چالشهای آشکار نداشتن سرپناه شخصی، گرما و ایمنی افراد بیخانمان باید با مشکلات متعدد دیگری از جمله مشکلات پزشکی، مشکلات خواب، همراه داشتن تمام وسایل خود برای نگهداری، مشکلات بهداشت شخصی، تمیز کردن لباسها مواجه شوند. مشکلات، مشکلات غذایی ، خصومت از جانب دیگران، نداشتن آدرس پستی، دسترسی محدود به آموزش، فرصتهای شغلی تقریباً ناموجود، خشونت در خیابان، تعاملات اجتماعی محدود، دسترسی محدود به فناوری ارتباطی ، مشکلات روانی مرتبط به رد کردن و بسیاری دیگر که اکثر ما حتی نمی توانیم آنها را تصور کنیم…
بی خانمانی اکنون در بسیاری از کشورهای جهان جرم تلقی می شود.
حقایق بی خانمانی نشان می دهد که ایالات متحده آمریکا نیز از این قانون به ظاهر ناعادلانه مستثنی نیست. بر اساس مطالعهای در سال ۲۰۱۴ روی ۱۸۷ شهر ایالات متحده توسط مرکز ملی حقوقی بیخانمانها و فقر (NLCHP)، ۲۴ درصد از شهرها گدایی در ملاء عام را جرمی در سطح شهر میدانند، ۳۳ درصد آنها را غیرقانونی میدانند که در اطراف ایستادن یا پرسه میزنیند. در شهر، ۱۸ درصد خوابیدن در ملاء عام را جرم، ۴۳ درصد خوابیدن در ماشین را جرم و ۵۳ درصد نشستن یا دراز کشیدن در مکان های عمومی خاص را غیرقانونی می دانند. علاوه بر این، بیش از ۳۰ شهر نیز قوانین محلی را تصویب کردند که غذا دادن به بی خانمان ها را جرم انگاری می کند.
درصد بالایی از افراد بی خانمان حداقل مقداری تحصیلات دارند.
معمولاً دیگران یک بی خانمان معمولی را فاقد تحصیلات می دانند و هرگز با کار کردن پولی به دست نیاورده اند، اما حقایق بی خانمانی تصویری کاملاً متفاوت را نشان می دهد. بر اساس نظرسنجی ملی ارائه دهندگان و مشتریان کمک به بی خانمان ها (UIHAC)، ۲۱ درصد از افراد بی خانمان دبیرستان را به پایان رسانده اند و ۲۷ درصد سطح تحصیلات بالاتری نسبت به دبیرستان داشته اند. و هنگامی که صحبت از کار برای امرار معاش به میان می آید، این مطالعه نشان داد که ۴۴ درصد از افراد بی خانمان حداقل در ماه گذشته دست به کار شده اند. مطالعه ای در سال ۲۰۱۰ در آلاباما حتی نشان داد که افراد بی خانمان به طور متوسط حدود ۹۰ دلار در هفته درآمد داشتند و ۳۰ ساعت در هفته کار می کردند.
بی خانمانی در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است.
آمارها و حقایق بی خانمانی نشان می دهد که تقریباً ۷۰ درصد افراد بی خانمان در شهرها، تقریباً ۲۰ درصد در حومه شهر و تقریباً ۱۰ درصد در مناطق روستایی زندگی می کنند. دلایل زندگی بی خانمان ها در شهرها ممکن است زیاد باشد، اما این پدیده را می توان به راحتی با آمارهای ساده توضیح داد. با فرض اینکه سهم بی خانمان ها در همه مناطق تقریباً برابر است، منطقی است که شهرها بیشترین بی خانمان ها را تولید کنند زیرا در وهله اول بیشترین جمعیت کل را دارند. یکی دیگر از دلایل قابل قبول برای بیشتر افراد بی خانمان که در شهرها زندگی می کنند ممکن است این باشد که آنها معتقدند فرصت های بیشتری برای کمک گرفتن از افراد دیگر در مناطق شهری وجود دارد.
راه حل های بالقوه زیادی برای بی خانمانی وجود دارد.
در میان دهها راهحل بالقوه مؤثر برای بیخانمانها در بخشهای مختلف جهان، چهار راهحل بهویژه میتوانند مشکلات بیخانمانی را در آینده کاهش دهند: مسکن انتقالی، مسکن حمایتی، روستاهای پیادهرو و طرحهای مختلف دولتی.
مسکن انتقالی در حال حاضر در حال استفاده است و برای بخشهای خاصی از جمعیت بیخانمان (عمدتاً بیخانمانهای شاغل) با هدف انتقال ساکنان آن به مسکن دائمی و مقرون به صرفه، مسکن موقت ارائه میکند. مسکن حمایتی ترکیبی از مسکن و خدماتی است که هدف آن کمک به مردم برای داشتن زندگی پایدارتر و پربارتر است. این شکل از حمایت عمدتاً برای افرادی با درآمد کم، مشکلات سوء مصرف مواد، بیماری روانی، سایر مشکلات جدی سلامتی یا سایر چالشهای جدی که مانع از داشتن یک زندگی موفق میشود، در دسترس است. روستاهای عابر پیاده یک پیشنهاد نسبتاً جدید (۲۰۰۷) برای مقابله با بی خانمانی در ایالات متحده است و از سوی بسیاری بحث برانگیز تلقی می شود. پیشنهاد شده توسط طراح شهری و نظریهپرداز اجتماعی، Michael E. Arth، روستاهای پیادهرو مراقبت کامل از بزرگسالان بیخانمان موقت و دائم را فراهم میکنند و همچنین به عنوان جایگزینی برای زندان عمل میکنند و فرصتهای کاری مختلفی را برای بهبود جنبههای اجتماعی و مالی زندگی بیخانمانها فراهم میکنند. ابتکارات مختلف دولتی در سرتاسر جهان وجود دارد و شامل بودجه برنامه ای است که می تواند مسائل بی خانمانی را به طور موقت یا دائم حل کند.