حقایق نئاندرتال
ما به عنوان نزدیک ترین خویشاوندان منقرض شده خود، بیش از هر گونه انسان اولیه دیگری درباره نئاندرتال ها می دانیم. این انسانهای باهوش، ماهر و قوی هستند که اکنون منقرض شدهاند، با انسانهای امروزی زندگی میکنند. تا به امروز، تعداد زیادی از افراد دارای DNA نئاندرتال در خط خونی خود هستند. رسانه های عامه نئاندرتال ها را به عنوان وحشی و بدوی به تصویر می کشند، اما علم مدرن از آن زمان ثابت کرده است که این باورها اشتباه است. با این حقایق نئاندرتال در مورد اجداد جذاب ما بیشتر بدانید.
- بیشتر مطالعات نشان می دهد که نئاندرتال ها به عنوان یک گونه از ۳۱۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰۰ سال پیش از هم جدا شده اند.
- قدیمی ترین فسیل ثبت شده نئاندرتال به حدود ۴۳۰۰۰۰ سال پیش باز می گردد.
- نئاندرتال ها حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش منقرض شدند که حدود ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پس از اولین ملاقات آنها با انسان مدرن بود.
- رسانه های عامه پسند اغلب نئاندرتال ها را احمق و بدوی نشان می دهند، اما از نظر رفتاری شبیه انسان های مدرن بودند.
- قد مردان نئاندرتال به طور متوسط ۵ فوت و ۵ اینچ (۱۶۵ سانتی متر) بود، در حالی که زنان نئاندرتال به طور متوسط حدود ۵ فوت (۱۵۳ سانتی متر) قد داشتند.
- نئاندرتال ها نزدیک ترین خویشاوند ژنتیکی انسان امروزی هستند.
- آنها در مقایسه با انسانهای امروزی بدنی سنگینتر و اندام کوتاهتری داشتند.
- بینیهایشان بزرگ بود و پیشانیهای شیبدار و چانههای کوچکی داشتند.
- نئاندرتال ها در جمعیت های کوچکی زندگی می کردند.
- ” th ” در نئاندرتال ها با یک “t” سخت تلفظ می شود.
- برخی از دانشمندان معتقدند که نئاندرتال ها گونه ای متمایز از انسان هستند، در حالی که برخی دیگر معتقدند که آنها زیرگونه ای از انسان خردمند هستند .
- نام علمی نئاندرتال ها هومو نئاندرتالنسیس یا هومو ساپینس نئاندرتالنسیس است .
- نئاندرتال ها نسبت به انسان های امروزی نرخ باروری کمتری داشتند.
- اجداد نئاندرتال به احتمال زیاد به خارج از آفریقا سفر کرده و در سراسر اروپا و برخی از بخش های آسیا زندگی می کردند.
- انسانهای مدرن و نئاندرتالها جد مشترک نسبتاً جدیدی دارند که احتمالاً بین ۵۵۰۰۰۰ تا ۶۹۰۰۰۰ سال پیش میزیسته است. اکثر دانشمندان بر این باورند که هومو هایدلبرگنسیس جدیدترین جد انسان مدرن و نئاندرتال است.
- مانند انسانهای امروزی، نئاندرتالها احتمالاً شکارچیان راس بودند و در بالای زنجیره غذایی قرار داشتند. با این حال، آنها همچنین با دیگر شکارچیان بزرگ مانند شیر غار و خرس غار رقابت کردند.
- از آنجایی که نئاندرتال ها در محیط های خشن زندگی می کردند، ۸۰ درصد نئاندرتال ها احتمالاً قبل از ۴۰ سالگی مرده اند.
- نئاندرتالها نیز مانند انسانهای امروزی تواناییهای دریانوردی داشتند.
- نئاندرتال ها از استخوان حیوانات خلال دندان درست می کردند.
نئاندرتال ها نام خود را از دره نئاندرتال ها در آلمان گرفته اند.
در سال ۱۸۵۶ دو معدنچی، فسیل نئاندرتال ۱ را از دره نئاندرتال در آلمان کشف کردند. با سنگ آهک برجسته در این منطقه از قرن شانزدهم، معدنچیان پس از برداشتن رسوبات از غار Kleine Feldhofer Grotte فسیل را پیدا کردند. این فسیل شامل استخوان جمجمه از جمله کلاهک، قطعاتی از دنده ها و های بازو و غیره بود.
این اولین فسیل نئاندرتالی بود که به صورت علمی توصیف شد، فسیل های نئاندرتالی متعددی قبل از نئاندرتال ۱ کشف شد. سرانجام، زمین شناس ایرلندی ویلیام کینگ به نئاندرتال ها نام علمی Homo neanderthalensis را داد .
نام این دره قبلا نئاندرتال بود، اما به دنبال اصلاح املایی در سال ۱۹۰۱ به نئاندرتال تغییر کرد. برخی از آثار انگلیسی نیز این گونه را به عنوان «نئاندرتال» می نویسند، اما نام علمی به دلیل اصل اولویت، همیشه حرف h را در آن حفظ می کند.
جالب اینجاست که خود دره نئاندرتال نام خود را از دین شناس و سرود نویس آلمانی یواخیم نئاندر گرفته است که نام خانوادگی او به معنای “انسان جدید” است. بنابراین، گونه تازه کشف شده انسان نام خود را از دره ای به نام کشیش که نام خانوادگی آن به «انسان جدید» ترجمه می شود، گرفته شده است.
نئاندرتال ها در واقع پشت قوز نداشتند.
فرهنگ عامه دیگر نئاندرتال ها را به صورت قوز کرده با راه رفتنی شبیه راه میمون های غیرانسانی به تصویر می کشد. ایجاد اسکلتهای آنها در اوایل قرن بیستم نشان میدهد که آنها فقط تا حدی راست راه میرفتند. در آن زمان، اطلاعات نسبتاً محدودی در مورد بیولوژی آنها وجود داشت.
بنابراین، تصور کردند که آنها در نیمه راه بین حالت انسان و راه رفتن بند انگشتی میمون ها راه رفته اند. با این حال، تجزیه و تحلیل و تحلیل مدرن اسکلتهای نئاندرتال نشان میدهد که نئانتالها بیش از آنچه قبلاً فکر میکردم به انسانهای نزدیک بودند. بر اساس مطالعات جدیدتر و بازسازی های دیجیتالی، نئاندرتال ها در واقع ستون فقرات مستقیم هستند و مانند انسان های امروزی به صورت عمودی راه می روند.
با این حال، دلیلی نیز وجود دارد که این تصور را آغاز می کند که نئاندرتال حالت خمیده دارد. منظور که مشخص شد، این اسکلت در واقع مربوط به فردی بود که بیش از ۸۰ سال سن داشت و به آرتروز مبتلا بود.
بسیاری از مردم DNA نئاندرتال را در خود دارند.
به طور متوسط، آفریقاییهای غیر صحرای آفریقا حدود ۱ تا ۴ درصد DNA نئاندرتال در خود دارند، در حالی که آفریقاییهای جنوب صحرا تقریباً ۰.۳ درصد دارند. به طور کلی، حدود ۲۰ درصد از ژنوم نئاندرتال در DNA انسان امروزی زنده می ماند. دانشمندان برای اولین بار توالی ژنوم نئاندرتال ها را در سال ۲۰۱۰ منتشر کردند که نتایج به شدت نشان می دهد که انسان های مدرن اولیه و نئاندرتال ها در اوراسیا در عصر یخبندان با یکدیگر زاد و ولد کرده اند.
در نتیجه آنها فرزندانی داشتند که دارای ژن های والدین نئاندرتال و انسان مدرن بودند. برای تأیید بیشتر این ادعا، فسیلهای Oase 1 و Oase 2 از رومانی یک انسان اروپایی اولیه را نشان میدهند که به ترتیب دارای حدود ۵-۱۱٪ و ۶-۹٪ DNA نئاندرتال است. این نشان میدهد که اجداد قوی نئاندرتالها در حدود ۴ تا ۶ نسل قبل از آن وجود دارد.
امروزه DNA میتوکندریایی نئاندرتال ها که فقط مادران می توانند آن را به فرزندان خود منتقل کنند، در ژن های انسان وجود ندارد. این نشان میدهد که تنها انسانهای ماده که با نئاندرتالهای نر تولید مثل کردهاند، میتوانند فرزندان زندهای تولید کنند که میتوانند تولید مثل کنند. انسانهای نر که با نئاندرتالهای ماده جفتگیری میکردند، احتمالاً نادر بودند یا فرزندان عقیم داشتند.
برخی از دانشمندان استدلال میکنند که نئاندرتالها در واقع با انسانها آمیخته نشدهاند و تکههای DNA موجود در انسانهای امروزی تنها بقایای یک اجداد مشترک هستند. با این حال، این ادعا نمی تواند توضیح دهد که چرا آفریقایی های زیر صحرای نزدیک به صفر DNA نئاندرتال در آنها وجود دارد.
DNA نئاندرتال به تعدادی از صفات در برخی از انسان های مدرن کمک می کند.
بیشتر DNA نئاندرتالها که در حال حاضر در انسانهای امروزی وجود دارد، DNA ناخواستهای است که هیچ عملکرد خاصی ندارد. با این حال، زاد و ولد با نئاندرتال ها مزایای خاصی برای انسان مدرن به ارمغان آورد. برخی از DNA آنها باعث تقویت عملکرد سیستم ایمنی به اجداد ما شد که به دفع عفونت ها کمک کرد. بخشهای دیگر DNA نئاندرتال به رنگدانههای روشنتر پوست کمک کرد که به انسانهای اولیه کمک کرد مهاجرت کنند و با شرایط آب و هوایی در حال تغییر سازگار شوند. علاوه بر این، برخی از ژنها احتمالاً در ساختار و عملکرد مغز، توزیع چربی بدن و انقباض عضلانی نقش دارند.
با این حال، آمیختگی با نئاندرتالها خوب نیست، زیرا برخی از بخشهای DNA آنها مضراتی را نیز برای ما به همراه داشت. بخشهایی از DNA آنها پیامدهای مرتبط با اختلال افسردگی اساسی، دیابت، آلرژی، بیماری سلیاک و لخته شدن بیش از حد خون دارد . اگر به خز و گرده حیوانات حساسیت دارید، احتمالاً می توانید اجداد نئاندرتال خود را نیز به خاطر آن مقصر بدانید.
انسان های مدرن احتمالاً در انقراض نئاندرتال ها نقش داشته اند.
دانشمندان دلایل احتمالی زیادی را برای انقراض نئاندرتالها بیان کردهاند که همگی نشان میدهند که انسانهای مدرن احتمالاً در مرگ آنها نقش داشتهاند. هنگام در نظر گرفتن نقش انسانهای مدرن از نظر آناتومیک در انقراض نئاندرتالها، عوامل زیادی نقش دارند. این عوامل عبارتند از رقابت، خشونت، بیماری ها و انقراض از طریق آمیختگی. وقتی انسانهای خردمند با نئاندرتالها در اوراسیا ملاقات کردند، احتمالاً برای منابع مشابه با هم رقابت کردند. در برخی مواقع، تضاد بین این دو نوع انسان به خشونت آشکار منجر می شد. بر اساس سوابق فسیلی، برخی از نئاندرتالها بر اثر تسلیحات سبک وزن و دوربرد آسیب دیدند که مطابق با سلاحهایی بود که اجداد شکارچی-گردآورنده ما استفاده میکردند. سایر اسناد فسیلی نیز نشان می دهد که اجداد ما نئاندرتال ها را سلاخی کرده و آنها را خورده اند.
برخی از دانشمندان همچنین فرض می کنند که انسان ها به جای اینکه مستقیماً آنها را نابود کنند، به سادگی بیشتر از آنها زنده مانده اند. انسانهای مدرن احتمالاً دورتر و وسیعتر از نئاندرتالها پراکنده شدهاند و به آنها دسترسی به منابع بیشتری میدهند. علاوه بر این، لباسهای انسانهای امروزی احتمالاً محافظت بهتری از آنها در برابر سرما میدهد. اختراع اجداد ما همچنین به آنها در یک دوره تغییرات شدید آب و هوا مزیت داده است .
آمیختگی با دیگر گونههای انسانی تنها نقش کوچکی در کاهش جمعیت نئاندرتال ایفا کرد، با توجه به اینکه بعید است که انسانهای خردمند و دنیسووان به طور کامل کل گونه را جذب کنند. با این حال، جفت گیری با سایر گونه های انسانی تأثیر منفی بر نئاندرتال ها داشت، زیرا آنها کمتر با گونه های خود تولید مثل کردند.
سایر فرضیه ها شامل بلایای طبیعی و عدم سازگاری آنها با تغییرات آب و هوایی است. اکثر دانشمندان بر این باورند که مرگ آنها ناشی از ترکیبی از این عوامل است نه تنها یک علت خاص انقراض .
نئاندرتال ها تنها گونه های انسانی هستند که انسان های مدرن با آنها آمیخته اند.
با توجه به اینکه انسانها دارای DNA خود هستند، وجود دارد که انسانهای مدرن و نئاندرتالها مانند آنها تولید میکنند، در حالی که برخی از نئاندرتالها دارای DNA انسانها هستند. با این، نئاندرتالها تنها گونههای انسانی هستند که انسانهای امروزی با آنها آمیخته شدهاند. ژنوم انسان مدرن در واقع شامل توالی هایی از حداقل چهار گونه انسانی متمایز است: انسان مدرن، نئاندرتال ها، دنیسووان ها و گونه های کشف نشده دیگر.
دنیسوواها می توانند تا ۱۵۰۰۰ سال پیش با انسان امروزی جفت گیری کنند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ نشان داد که DNA Denisovan در میان پلینزی ها، اقیانوسیه های نزدیک، بومیان استرالیا و اندونزیایی های شرقی شایع است. به طور خاص، ملانزی ها دارای مقدار زیادی DNA دنیسووان هستند که حدود ۴ تا ۶ درصد از ژنوم آنها از اجداد دنیسووا می آید.
نئاندرتال ها با دنیسوواها هم آمیخته بودند.
برخی از سوابق فسیلی نشان میدهند که نئاندرتالها همچنین دارای نوزادان دورگه با هومینینهای Denisova هستند، گونههای انسانی منقرض شدهاند. نمونه بارز آن دنی (دنیسووان ۱۱)، دختری ۱۳ ساله است که نیمی نئاندرتال و نیمی دنیسووا بود. دنی حدود ۹۰۰۰۰ سال پیش زندگی می کرد و بقایای فسیل شده او در غار دنیسووا در سال ۲۰۱۲ کشف شد. این مطمئنا یکی از جالب ترین حقایق نئاندرتال است.
آنها مغزهای بزرگتری نسبت به انسان های امروزی دارند.
مغز نئاندرتالها بزرگتر از مغز انسانهای امروزی بود و محفظههای مغز آنها گواهی بر این بزرگ است. به طور متوسط، پوسته مغزی آنها در حدود ۹۸ اینچ (۱۶۰۰ سانتی متر مکعب ) برای مردان و ۷۹ اینچ (۱۳۰۰ سانتی متر مکعب ) برای زنان اندازه گیری شد. در مقابل، ضایعات مغزی انسانهای امروزی به طور متوسط در حدود ۷۸ اینچ (۱۲۷۰ سانتیمتر مکعب ) برای مردان و ۶۹ اینچ (۱۱۳۰ سانتیمتر مکعب ) برای زنان است.
با این حال، مغزهای بزرگتر لزوماً به این معنا نیست که باهوشتر بودند. آنها لوب اکسیپیتال بزرگتری دارند که بیشتر مسئول بینایی است. این مطابق با چشمان بزرگتر آنها است که احتمالاً به آنها کمک می کند تا با شرایط کم نور در اروپای مقبل تاریخ سازگار شوند. همچنین، بخش بزرگتری از مغز آنها مسئول کنترل و نگهداری بدن بود. این امر باعث میشود حوزههای شناختی آنها نسبت به انسانهای امروزی کوچکتر باشد و به اجداد ما در حافظه، تصمیم گیری و تصمیم گیری مزیتی تبدیل شود.
آنها احتمالاً قادر به تکلم بودند.
دانشمند شناختی فیلیپ لیبرمن در سال ۱۹۷۱ تلاش کرد تا دستگاه صوتی نئاندرتال را کند کند. او دریافت که نئاندرتال احتمالاً در درجه بالاتری نسبت به نخستی های غیر انسانی انجام تکلم دارند. با این، احتمالاً احتمالاً فاقد ظرفیت تولید صداهای بینی بودند و تا حد زیادی قادر به بیان گفتار خود نبودند.
اکتشافات بعدی نشان داد که استخوان های هیوئید آنها، که انسان ها از آن برای گفتار استفاده می کنند، شبیه استخوان های هیوئید انسان های امروزی است. این باعث شد که برخی از متخصصان اینطور فرض کنند که این انسان دارای تجهیزات صوتی مشابه با انسان های مدرن هستند. با این، برخی از دلایل استدلال میکنند که استخوانهایی که وجود دارند معمولاً یکسان به طور معمول به دستگاه صوتی آناتومی مشابه اشاره نمیکند.
صداهای نئاندرتال ها احتمالا بلند، خشن و بلند بود.
بر اساس آنچه در مورد آناتومی آنها می دانیم، صدای نئاندرتال احتمالا بلند، خشن و بلند بود. این کاملاً در تضاد با تصویر رسانه های محبوب از صدای آنها است که معمولاً آنها را به عنوان صحبت با صدای کم صدا و غرغر میمونی نشان می دهد. از شکل گلو، ترکیب جمجمه و قفسه سینه و ساختار بالای ریه به این نتیجه رسیدند.
آنها مانند انسان های امروزی ابزارهای پیچیده تولید و استفاده می کنند.
تعداد انگشت شماری از حیوانات هوشمند با استفاده از ابزارهایی که میسازند، مغز بزرگ نئاندرتالها به آنها اجازه میدهد تا شکلهای پیچیدهای از فناوری را نیز داشته باشند. نئاندرتال ها از استخوان حیوانات، شاخ، چوب و سنگ ابزار می سازند. آنها ابزارهای سنگی را ساختند که برای تکرار به تکنیک های پیچیده ای نیاز داشت و این تکنیک ها را از نسلی به نسل دیگر منتقل کردند. این انسان های باستانی حتی برخی از ابزارهای خود را با استفاده از قیر پوست درخت غان به هم چسباندند.
از ناندرتال ها احتمالا وجود دارد.
دانشمندان دریافتند که DNA نئاندرتال حاوی ژن هایی است که به روشن شدن رنگ پوست و مو کمک می کنند. رنگهای روشنتر پوست و احتمالاً به دلیل محیطهای کم نور در اروپا رایج بود. تجزیه و تحلیل و تحلیل ژنتیکی همچنین نشان می دهد که تعداد کمی از آنها دارای پوست رنگ پریده و قرمز هستند . با این حال، نئاندرتالها نیز مانند انسانهای مدرن، بسته به منطقه محل سکونت خود، رنگهای پوستی متنوعی هستند.
نئاندرتال ها لباس می ساختند و می پوشیدند.
نئاندرتالها در دوره بین یخبندان یمیان زندگی میکردند، زمانی که دما در ماه جولای به ۶۳.۳ درجه فارنهایت (۱۷.۴ درجه سانتیگراد) و در ژانویه ۳۴ درجه سانتیگراد (۱ درجه سانتیگراد) میرسید. برخی حتی ادعا می کنند که سردترین روزها در این دوره حتی به تخمینی ۲۲- درجه فارنهایت (۳۰- درجه سانتیگراد) رسیده است. برخی از نئاندرتال ها برای زنده ماندن در دماهای سردتر، لباس هایی می پوشند که از پوست حیوانات ساخته شده بودند. حتی برخی پیشنهاد می کنند که برای محافظت از پاهای خود در برابر سرما از کفش نیز استفاده کنند. بر اساس شواهد فسیلی، آنها همچنین رشته هایی را ایجاد کردند و برخی از دانش ها را در مورد بافندگی و گره زدن به نمایش گذاشتند.
لباسهای آنها بیشتر شبیه پانچوهای ساده بود تا لباسهای مناسبتری که هومو ساپینسهای آنها را میپوشاندند، اما لباسها همچنان در برابر سرما محافظت میشوند. نئاندرتالهایی که در مناطق گرمتر زندگی میکردند، احتمالاً بدون لباس راه میرفتند.
نئاندرتال ها نیز مانند انسان های امروزی از آتش برای پختن غذای خود استفاده می کنند.
با وجود داشتن نواحی شناختی نسبتاً کوچکتر در مغز، نئاندرتال ها هنوز از هوشیاری بیشتری برخوردار بودند. مانند اج شکارچی ما، آنها را یاد گرفتند که چگونه آتش را کنترل کنند و از آن برای پختن غذای خود استفاده کنند. نئاندرتالها روشهای تهیه برای پخت و پز، از جمله کباب کردن گوشت، جوشاندن سوپ و تهیه آب از استخوان مغز. از آنجایی که استخوان مصرفی آنها را افزایش داد، آنها را با رژیم غذایی کم کربوهیدرات زنده بمانند.
غارهای نئاندرتال حتی دارای شومینههای موقتی بودند که نشان میدهند از آتش نیز برای گرم نگه داشتن آنها در شب، بهویژه در زمستان استفاده میکنند. با این حال، مشخص نیست که آیا آنها می دانند چگونه آتش ایجاد کنند یا فقط از آتش سوزی های جنگلی پاکسازی می کنند.
رژیم غذایی متنوعی باشند.
نئاندرتال ها مانند انسان های امروزی همه چیز خوار بودند و از گیاهان و حیوانات تغذیه می کردند. برخی از فکر می کنند که آنها لاشخور هستند، اما مطالعات جدیدتر نشان می دهد که آنها شکارچیانی بودند که غذای خود را شکار می کردند. بسته به آنچه در مجاورت وجود دارد غذاهای متنوعی می خورد. برای مثال، جوامعی که در نزدیکی تودههای آبی زندگی میکردند، از منابع آبی مانند ماهی، فوکها، دلفینها، جوجه تیغیها و صدفها میکردند. از طرف دیگر، ساکنان جنگل، گیاهان و پستانداران کوچکتر می شوند. کسانی که در خارج از دریای مدیترانه زندگی می کنند، حیوانات بزرگتری مانند آهو و ماموت مصرف می کنند.
سوابق فسیلی نشان می دهد که نئاندرتال ها انواع گیاهان و قارچ ها را می خوردند. جالب توجه است، تجزیه و تحلیل و تجزیه و تحلیل دندانپزشکی همچنین نشان داد که برخی از آنها ممکن است گیاهخوار باشند و در جای خوردن گوشت در جنگل ها برای یافتن خزه، قارچ و آجیل جستجو می کنند. با این، سایر نئاندرتال ها رژیم غذایی مصرف بر گوشت را می دهند.
نئاندرتال ها شکارچیان ماهری بودند.
نئاندرتال ها احتمالاً شکارچیانی در کمین بودند که از راه دور را برای بردن طعمه خود نمی بردند. آنها ریسک پذیری بودند که حتی جان خود را برای شکار طعمه خود به خطر انداختند. شواهد نشان می دهد که آنها به جای پرتاب کردن سلاح های خود مانند انسان های امروزی، آنها را از نزدیک به جلو می اندازند. برای گرفتن حیوانات کوچکتر، ممکن است از تله استفاده یا آنها را تعقیب کنند. آنها همچنین ممکن است از دارت به عنوان سلاح دوربرد استفاده کنند.
این انسانوارههای اولیه همچنین برای شکار حیوانات خود با همکاری میکردند، که به ویژه در جنگلهای انبوهی که در آن شکار میکردند بسیار مفید بود. از آنجایی که آنها در گروه های نسبتاً کوچک زندگی می کردند، همه افراد از جمله زنان و نوجوانان در فعالیت های شکار شرکت می کردند.
نئاندرتال ها چه زمانی و چرا منقرض شدند؟
اما ناندرتالها با تمام تلاشها، در نهایت از بین رفتند. انقراض آنها نیز به اندازه سایر جنبههای زندگیشان، بحث برانگیز است و هنوز نمیدانند که چگونه در حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
محققان میدانند که در برخی موارد، نئاندرتالها با انسانهای خردمند (Homo sapiens) یا همان گونه انسان امروزی، همستی کرده و حتی آمیزش کردهاند. برخی گمان میکنند که آنها را با انسانها برای غذا و سرپناه رقابت میکنند، به انقراض ناندرتالها کمک کردهاند.