سرنوشت چائوشسکو، نیکولای ۱۹۱۸-۱۹۸۹

تصویر سمیرا امیرفضلی
سمیرا امیرفضلی

مترجم و نویسنده

نیکولای چائوشسکو از سال ۱۹۶۵ تا زمان اعدامش در سال ۱۹۸۹ رهبر رومانی کمونیست بود.
زندگینامه
نیکولای چائوشسکو در روستای اسکورنیچستی، شهرستان اولت، اولتنیا، رومانی به دنیا آمد.

افسانه ها حاکی از آن است که در حالی که به عنوان شاگرد یک کفش ساز مشغول به کار بود، در ایستگاه راه آهن سرگردان بود و یک چمدان را دزدید. وقتی او توسط پلیس دستگیر شد، چمدان پر از بروشورهای حزب کمونیست بود. بنابراین او به عنوان یک کمونیست دستگیر شد و همراه با دیگر کمونیست ها در دوفتانا زندانی شد.

چائوشسکو که یکی از اعضای حزب غیرقانونی کمونیست رومانی (PCR) در دوره قبل از جنگ جهانی دوم بود، در سال ۱۹۳۶ و در سال ۱۹۴۰ زندانی شد. پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که رومانی تحت نفوذ شوروی قرار گرفت، چائوشسکو به عنوان دبیر اتحادیه جوانان کمونیست خدمت کرد. (۱۹۴۴-۱۹۴۵). پس از به دست گرفتن قدرت توسط کمونیست ها در رومانی در سال ۱۹۴۷، او ریاست وزارت کشاورزی را بر عهده گرفت و سپس به عنوان معاون وزیر نیروهای مسلح خدمت کرد. در رژیم استالینیستی Gheorghe Gheorghiu-Dej، چائوشسکو به مقام دوم در سلسله مراتب حزبی رسید.

با مرگ گئورگیو-دژ در مارس ۱۹۶۵، چائوشسکو رهبر PCR و سپس رئیس شورای ایالتی در سال ۱۹۶۷ شد. او به دلیل سیاست مستقل خود که برتری اتحاد جماهیر شوروی را به چالش کشید، خیلی زود به چهره ای محبوب تبدیل شد. رومانی. در دهه ۱۹۶۰ چائوشسکو به مشارکت فعال رومانی در اتحاد نظامی پیمان ورشو پایان داد.

چائوشسکو در روابط خارجی سیاست مستقلی را دنبال می کرد. برای مثال در سال ۱۹۸۴ رومانی یکی از تنها دو کشور تحت حکومت کمونیست ها بود که در بازی های المپیک تابستانی ۱۹۸۴ سازماندهی شده آمریکا شرکت کرد.

رومانی همچنین اولین کشوری از بلوک شرق بود که روابط رسمی با جامعه اروپا داشت: توافقنامه ای که رومانی را در سیستم ترجیحات عمومی جامعه در سال ۱۹۷۴ و موافقت نامه محصولات صنعتی در سال ۱۹۸۰ امضا شد. اصلاحات پلیس مخفی (Securitate) کنترل محکمی بر آزادی بیان و رسانه ها داشت و هیچ مخالفت داخلی را تحمل نمی کرد. وضعیت در دهه ۱۹۸۰ بدتر شد. چائوشسکو برای بازپرداخت بدهی خارجی انباشته شده برای صنعتی شدن شتابان در دهه گذشته دستور داد بخش عمده ای از تولیدات کشاورزی و صنعتی کشور صادر شود. کمبود مواد غذایی، کمبود انرژی، دارو و غیره، زندگی روزمره شهروندان رومانیایی را به مبارزه برای بقا تبدیل کرد. چائوشسکو همچنین یک فرقه شخصیتی به سبک کره شمالی ایجاد کرد و همسرش النا چائوشسکو و اعضای خانواده اش را در مناصب عالی دولت سرمایه گذاری کرد.

در آغاز سال ۱۹۷۲، چائوشسکو برنامه ای را برای سیستم سازی ایجاد کرد. برنامه تخریب، اسکان مجدد و ساخت و ساز که به عنوان راهی برای ساختن یک “جامعه سوسیالیستی توسعه یافته چندجانبه” ترویج شد، در روستاها آغاز شد، اما با تلاش برای بازسازی کامل پایتخت کشور به اوج خود رسید. بیش از یک پنجم از مرکز بخارست، از جمله کلیساها و ساختمان های تاریخی، در دوران حکومت چائوشسکو در دهه ۱۹۸۰ تخریب شد تا شهر بتواند به سبک سوسیالیستی بازسازی شود.

رژیم چائوشسکو پس از آن که او به نیروهای نظامی منظم و امنیت امنیتی دستور داد در ۱۷ دسامبر ۱۹۸۹ به تظاهرکنندگان ضد کمونیست در شهر تیمیشوآرا شلیک کنند، فروپاشید. شورش به بخارست گسترش یافت و در ۲۲ دسامبر ارتش با تظاهرکنندگان برادری کرد. چائوشسکو و همسرش با هلیکوپتر از پایتخت گریختند – یکی از دستیاران اسلحه را به سر خلبان گرفت. خلبان پس از اشتباه ساختگی موتور فرود آمد و Ceauşescus توسط نیروهای مسلح در یک جاده دستگیر شدند. در ۲۵ دسامبر این دو توسط دادگاه نظامی کانگورو به اتهامات مختلفی از جمله نسل کشی به اعدام محکوم شدند و با جوخه تیراندازی در تارگویشته اعدام شدند. رومانی تنها کشور بلوک شرق بود که رژیم کمونیستی خود را با خشونت سرنگون کرد.

پس از سقوط نیکولای چائوشسکو، یون ایلیسکو در انتخابات ریاست جمهوری رومانی در سال ۱۹۹۰ پیروز شد.

سخنرانی نیکولای چائوشسکو در نشست رهبران حزب و کشورهای پیمان ورشو
چائوشسکو به طور مفصل در مورد مشکلات پیش روی حزب متحد کارگران لهستان صحبت می کند. او بر لزوم عدم پرداختن به علل نارضایتی، بلکه بر جلوگیری از ادامه آن تأکید می کند.

دقایقی از گفتگوی گورباچف و چائوشسکو رهبر رومانی
دقایقی از گفتگو بین مایکل گورباچف، رهبر شوروی و نیکولای چائوشسکو، رهبر رومانیایی، در مورد وضعیت رژیم های اروپای شرقی و روابط دوجانبه شوروی و رومانی. دو رهبر درباره تاریخ کمونیسم، وقایع رخ داده در سایر کشورهای اروپای شرقی، آینده رومانی و اتحاد جماهیر شوروی و ماهیت و وضعیت روابط دوجانبه بین دو کشور گفتگو کردند.
دقایقی از مکالمه نیکولای چائوشسکو و مائو تسه تونگ در پکن در ۳ ژوئن ۱۹۷۱
مائو تسه تونگ و نیکولای چائوشسکو در مورد شهرت بین المللی چین به عنوان یک دیکتاتوری جزم اندیش، به ویژه در میان سایر کشورهای کمونیستی بحث می کنند. آنها همچنین پینگ پنگ و پیشرفت علمی، به ویژه سلاح های هسته ای و اکتشافات فضایی را مورد بحث قرار می دهند.

ظهور چائوشسکو
نیکولا یکی از اعضای جنبش جوانان کمونیستی بود. او چندین بار دستگیر و زندانی شد. گلول او در سال ۱۹۳۶ در سن ۱۸ سالگی هنوز هم در اینترنت وجود دارد. کشور او از سلطنت سنتی به دموکراسی آشفته به دیکتاتوری سلطنتی تا کنترل نظامی به سرزمین های اشغالی رسید. در جنگ جهانی اول، بخارست سرزمین هایی را به دست آورده بود که از امپراتوری های در حال تجزیه اتریش-مجارستان و روسیه تصرف شده بود. با نزدیک شدن به جنگ جهانی دوم، رومانی آن سرزمین ها را از دست داد. بخارست که ابتدا با نازی‌ها متحد شد، در سال ۱۹۴۴ طرف خود را تغییر داد، اما همچنان تحت تسلط اتحاد جماهیر شوروی فاتح بود که یک دولت کمونیستی ایجاد کرد.
چائوشسکو در درون سیستم رشد کرد و در سال ۱۹۶۵ دبیر کل حزب شد و در سال ۱۹۶۷ رئیس جمهور شد. او در ابتدا گرایش به لیبرال داشت و سانسور را کاهش داد و تهاجم به رهبری شوروی به چکسلواکی را محکوم کرد. اما در سال ۱۹۷۱، او با تقلید از کمونیست‌های چینی با انتشار « تز های ژوئیه » و تحمیل «اومانیسم سوسیالیستی» به عقب برگشت.
او با انور خوجه آلبانی رقابت کرد تا توتالیترترین دولت کمونیستی اروپایی را ایجاد کند و در عین حال استقلال خود را از مسکو حفظ کرد. در واقع، چائوشسکو با وجود ویرانی که بر مردم خود وارد کرد، کمونیست مورد علاقه غرب شد .

به طور سنتی، کریسمس زمان تأمل مسالمت آمیز و قدردانی آرام از سال ناپدید شدن سریع است. در سال ۱۹۸۹ چیزهای زیادی برای تأمل وجود داشت.
دراماتیک ترین نماد استبداد توتالیتر، دیوار برلین، به طرز چشم گیری فرو ریخت . همانطور که رونالد ریگان اتحاد جماهیر شوروی را به یاد ماندنی توصیف کرد، امپراتوری شیطان در حال فروپاشی بود. ماهواره های شوروی از بین رفته بودند: لهستان، مجارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی و بلغارستان همگی از حاکمان کمونیست خود دفاع کردند. حتی جمهوری‌های شوروی هم ناآرام بودند و از اتحادیه تحت سلطه روسیه خارج شده بودند. در واقع، لیتوانی تنها چند ماه تا اعلام استقلال فاصله داشت.
حتی دولت توتالیتر بیرحم ایجاد شده توسط دیکتاتور و دیکتاتور رومانی، نیکولا و النا چائوشسکو، از بین رفت. و پس از ۲۴ سال قدرت در معرض عدالت قرار گرفتند. ناقص بود، اما به هر حال عدالت بود.
ظهور چائوشسکو
نیکولا یکی از اعضای جنبش جوانان کمونیستی بود. او چندین بار دستگیر و زندانی شد. گلوله او در سال ۱۹۳۶ در سن ۱۸ سالگی هنوز هم در اینترنت وجود دارد. کشور او از سلطنت سنتی به دموکراسی آشفته به دیکتاتوری سلطنتی تا کنترل نظامی به سرزمین های اشغالی رسید. در جنگ جهانی اول، بخارست سرزمین هایی را به دست آورده بود که از امپراتوری های در حال تجزیه اتریش-مجارستان و روسیه تصرف شده بود. با نزدیک شدن به جنگ جهانی دوم، رومانی آن سرزمین ها را از دست داد. بخارست که ابتدا با نازی‌ها متحد شد، در سال ۱۹۴۴ طرف خود را تغییر داد، اما همچنان تحت تسلط اتحاد جماهیر شوروی فاتح بود که یک دولت کمونیستی ایجاد کرد.
چائوشسکو در درون سیستم رشد کرد و در سال ۱۹۶۵ دبیر کل حزب شد و در سال ۱۹۶۷ رئیس جمهور شد. او در ابتدا گرایش به لیبرال داشت و سانسور را کاهش داد و تهاجم به رهبری شوروی به چکسلواکی را محکوم کرد. اما در سال ۱۹۷۱، او با تقلید از کمونیست‌های چینی با انتشار «تزهای ژوئیه » و تحمیل «اومانیسم سوسیالیستی» به عقب برگشت.
او با انور خوجه آلبانی رقابت کرد تا توتالیترترین دولت کمونیستی اروپایی را ایجاد کند و در عین حال استقلال خود را از مسکو حفظ کرد. در واقع، چائوشسکو با وجود ویرانی که بر مردم خود وارد کرد، کمونیست مورد علاقه غرب شد .
سی سال می گذرد، اما مهم است که هرگز شری که زن و مرد می توانند مرتکب شوند را فراموش نکنیم.
سیاست‌های اقتصادی او فاجعه‌بار بود و استاندارد زندگی مردم را نابود کرد، البته نه او. او کیش شخصیتی را تأسیس کرد که در کشورهای کمونیستی اروپایی به ندرت وجود داشت. از القاب او می توان به “رهبر” و “نابغه کارپات ها” اشاره کرد. همسر او، النا – که وانمود می کرد دانشمندی دانشمند است – نقش سیاسی برجسته ای را ایفا کرد، همراه با پسرش نیکو که انتظار می رفت جانشین او شود. (رومانیایی ها در مورد توسعه “سوسیالیسم در یک خانواده” به جای کشور شوخی می کردند.)
فرانسوی ها شکایت کردند که خانواده در سفری دولتی به فرانسه در سال ۱۹۷۸، زمانی که چائوشسکوها محله های آنها را در کاخ الیزه غارت کردند و مانند “سارق ها” رفتار می کردند، این خانواده درشتی منحصر به فرد خود را نشان داد. رئیس جمهور والری ژیسکاردستن سپس به ملکه الیزابت که کشور بعدی در سفر چائوشسکو بود، هشدار داد. کاخ باکینگهام برس های نقره ای و خیلی چیزهای دیگر را پنهان کرد.
فروپاشی کمونیسم
تا زمان رومانی، تمام ماهواره های شوروی به طور مسالمت آمیز فرو ریختند. اریش هونکر، دبیر کل حزب کمونیست در آلمان شرقی، گزارش شده بود که آماده تیراندازی بود، اما دفتر سیاسی در عوض او را “بازنشسته” کرد. برخلاف دیگر رهبران اروپای شرقی، نیکولای چائوشسکو مصمم بود که کنترل خود را بدون توجه به هزینه های انسانی حفظ کند. او از اصلاحات در لهستان، که اولین انتخابات آزاد مدرن منطقه را برگزار کرد، وحشت کرد و خواستار حمله به پیمان ورشو شد. جای تعجب نیست که میخائیل گورباچف چائوشسکو را “پیشرو رومانیایی” خطاب می کند.
مهم ترین عاملی که به کمونیسم به عنوان یک سیستم حکومتی پایان داد، تصمیم گورباچف برای نگه داشتن ارتش سرخ در پادگان هایش بود. رهبران کمونیست اروپای شرقی عمدتاً آپاراتچیک های ترسو بودند که می خواستند شخص دیگری کار کثیف را انجام دهد. به خصوص که آنها نمی توانستند به نظامیان کشورهای خود برای اجرای دستورات برای سرکوب اعتراضات مردمی اعتماد کنند.
چائوشسکو آن قدرها هم دمدمی مزاج نبود. او روشن کرد که گلاسنوست و پرسترویکای اتحاد جماهیر شوروی هیچ نقشی در رومانی نخواهد داشت. او بی‌رحمی خود را هنگامی که تظاهرات در اواسط دسامبر ۱۹۸۹ در تیمیشوآرا، که اکثریت قومی مجارستانی داشت، آغاز شد، نشان داد. مردمی که برای محافظت از وزیری که به دلیل انتقاد از رژیم گردهم آمده بودند، اعتراضات خود را برای هدف قرار دادن چائوشسکو گسترش دادند. در هفدهم، نیروهای امنیتی شروع به تیراندازی به

تظاهرکنندگان کردند. ده ها نفر کشته شدند، صدها نفر زخمی شدند و اخبار جنایات در سراسر کشور پخش شد.
چائوشسکوی هم‌زمان مغرور و بی‌خبر، برای بازگرداندن کنترل، تظاهرات بزرگی را در بخارست در ۲۱ ام برگزار کرد (که به عنوان «جنبش خودجوش حمایت» از دیکتاتور تبلیغ می‌شود). او با در دست داشتن تابلوها و تصاویری از او و النا، دعوای معمول خود را با جمعیت به ظاهر مطیع شروع کرد. سپس اتفاق غیرقابل تصوری رخ داد: مردم شروع به تمسخر کردند و او را فریاد زدند.
هنگامی که با تکان دادن دست راست و فریاد “آرام باش”، سعی در ساکت کردن جمعیت داشت، چهره او شوکه شد. نظم به طور موقت بازگشت، اما به زودی جای خود را به اعتراضات خشمگین تر داد. او سرانجام از بالکن گریخت و به مقر کمیته مرکزی حزب کمونیست پناه برد.
سقوط چائوشسکو
در آن شب نیروهای امنیتی در خیابان های بخارست با مردم درگیر شدند. روز بعد اعتراضات سراسر کشور را فراگرفته بود. چائوشسکو مجدداً به دنبال سخنرانی برای جمعیت جمع شده بود، اما با رگبار سنگ و اشیاء دیگر روبرو شد. چائوشسکوها سپس با هلیکوپتر از پشت بام ساختمان فرار کردند، زیرا جمعیت به ساختمان مقر حمله کردند. این زوج فراری پایتخت را ترک کردند اما در همان روز در حال فرار دستگیر شدند.
یکی از مقامات مشاهده کرد که با فروپاشی رژیم، تظاهرکنندگان “غرق شادی” شدند. اما پلیس مخفی یا Securitate به دنبال بازپس گیری کنترل بود. با این حال، ارتش به سمت چائوشسکوس چرخید و با پلیس مبارزه کرد.
این که آیا این مبارزه یک انقلاب بدون فیلمنامه بود یا یک مسابقه نمایشی که توسط دیگر رهبران حزب کمونیست که مصمم به قدرت گرفتن هستند، سازماندهی شده بود، هنوز مشخص نیست. (اتهام اخیر در اوایل سال جاری منجر به کیفر خو است یون ایلیسکو ۸۹ ساله، مقام کمونیست سابق که اولین رئیس جمهور منتخب رومانی شد، به جرم جنایت علیه بشریت شد. او هنوز محاکمه نشده است.) نزدیک به ۱۰۰۰ نفر کشته شدند. و بیش از ۲۱۰۰ نفر در نبردهای گیج کننده ای که روزها در سراسر کشور ادامه داشت مجروح شدند.
اما دوران قدرت چائوشسکو به پایان رسیده بود. در روز کریسمس نیکولا و النا با یک دادگاه نظامی که در نوار ضبط شده بود روبرو شدند. در یک محاکمه ۵۵ دقیقه ای، آنها به ارتکاب نسل کشی، براندازی قدرت دولتی، تخریب اموال عمومی، تضعیف اقتصاد ملی و تلاش برای فرار از رومانی با بودجه عمومی مجرم شناخته شدند. یک سلطنت وحشتناک، فاجعه بار و ظالمانه ۲۴ ساله به پایان شرم آوری رسیده بود.
شواهد کمی ارائه شد، اما وحشت حاکمیت آنها برای همه آشکار بود. وکلای منصوب آنها به دادستانی پیوستند و ادعا کردند که چائوشسکوها مرتکب جنایات بزرگی شده اند. به اعدام محکوم شدند.
نتیجه از قبل تعیین شده بود. ژنرال ویکتور استانکولسکو قبلاً جوخه اعدام و مکان را برای اجرای حکم انتخاب کرده بود. زندانیان مقید بودند و النا فریاد «شرم» می‌زد و ادعا می‌کرد که سربازان را مانند مادرشان بزرگ کرده است. صدها سرباز برای جوخه اعدام داوطلب شدند. یکی از افسران گزارش داد که “همه می خواستند تیراندازی کنند.” کسانی که برگزیده شدند منتظر دستور شلیک نشدند و اغلب شلیک کردند. دیکتاتور و دیکتاتور سابق مورد اصابت ۱۲۰ گلوله قرار گرفتند. اجساد آنها در سال ۲۰۱۰ دوباره در یک قبر خانوادگی دفن شد، که تا حد زیادی توسط جهان، البته نه رومانیایی ها، فراموش شده بود.
ایلیسکو استدلال کرد که دادگاه نمایشی “بسیار شرم آور، اما ضروری” بود . استانکولسکو به طور مشابه گفت این محاکمه “نه فقط، بلکه ضروری بود.” او معتقد بود که لینچ عمومی جایگزین آن است. یا، بسیاری از آن می ترسیدند و چائوشسکوها امیدوار بودند، نجات توسط Securitate.
برای اولین بار در دهه ها، رومانیایی ها توانستند کریسمس را جشن بگیرند. و آنها چیزی جدی برای جشن گرفتن داشتند. یک سلطنت وحشتناک، فاجعه بار و ظالمانه ۲۴ ساله به پایان شرم آوری رسیده بود.
سی سال می گذرد، اما مهم است که هرگز شری که زن و مرد می توانند مرتکب شوند را فراموش نکنیم. و چگونه بدترین تمایلات بشریت توسط قدرت، به ویژه قدرت مطلق، تشدید می شود. همانطور که به سال جدید نزدیک می شویم، همانطور که اغلب گفته شده است، باید به یاد داشته باشیم که هوشیاری ابدی واقعاً بهای آزادی است.

اشتراک گذاری این مقاله
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا به این کسب و کار نظر دهید.x

کلینیک روانشناسی سرشت برساد

آدرس: ارومیه خیابان کاشانی کوی کیوان پلاک 84

تلفن: 04433440441

ساعات کاری: 9 صبح تا 8 شب

حیطه فعالیت: مشاوره خانواده، ازدواج، کودک

مدیریت: دکتر صمدی

دسته بندی: سلامتی و پزشکی

ثبت نام اصناف

جهت ارتباط سریع کارشناسان آدرس! لطفا اطلاعات زیر را تکمیل نمایید

لطفا شهر مورد نظر خود را انتخاب نمایید